در مطلب قبلی به ارائه ی بخشی از مصاحبه با حسن نکوروح مترجم کتاب کوه جادو اثر فوق العاده زیبای توماس مان پرداختیم.
به بخش دیگری از مصاحبه توجه کنید:
– گرایش توماس مان به مرگ و زندگی و پرداختی که از این دو مقوله در قالب کهن الگو ارائه می دهد، تا چه اندازه شمایل اسطوره یی دارد؟
حسن نکوروح: گرایش توماس مان به مفهوم مرگ و زندگی و گرایش به فلاسفه زمانش در قالب سمبلیسم بروز پیدا می کند و مان را به جانب سمبلیسم اجتماعی و سیاسی می برد. او در رمان “یوسف” اسطوره را به سمبل می رساند و الگوی قربانی کردن فرزندان را که به قربانی شدن گوسفندان منتج شد به یک سمبل تبدیل می کند. اینجا سرآغاز سمبلیسم اومانیستی توماس مان است که می گوید به جای انسان، گوسفند قربانی می شود. برادران یوسف با این فکر که او را بکشند، وی را به قعر چاه می اندازند و خون او را به لباس هایش آغشته می کنند و تصور می کنند او را کشته اند اما در حقیقت خدا این اجازه را نمی دهد و انسان کشته نمی شود و سمبل جای انسان را می گیرد و انسان زنده می ماند. توماس مان ابراهیم را آغاز سمبلیسم می داند که در پیوند با اومانیسم است. او در “کوه جادو” از ارزش های اولیه اش به سمت مساله انسان و زندگی می رسد و دموکراسی نیز در امتداد این موضوع مطرح می شود.

دانلود کتاب کوه جادو | گفت و گو با حسن نکوروح
– آیا گرایش او به مفهوم مرگ را نباید متاثر از فلسفه یی چون نیچه یا فلسفه های نیست انگار تلقی کنیم؟
حسن نکوروح: توماس مان در این دوره با برادرش هاینریش مان بحث و جدل داشته است. برادرش گرایش های سوسیالیستی اومانیستی داشته و به همین جهت با توماس وارد جدل می شده است. توماس در این دوره همچنان به ارزش های هنری پایبند است و بین ادیب و شاعر/ نویسنده تفاوت قائل می شود. به اعتقاد او ادیب کسی است که می نویسد مثل شخصیت سمبرتینی در “کوه جادو” که گوشه چشمی به برادرش دارد که چندان پایبند ارزش های هنری نیست ولی مان به ارزش های زیبایی شناختی پایبند است و در عین حال به اومانیسم توجه دارد و حتی در قبال جمهوری وایمار موضع می گیرد و بعد از آن به موضع گیری علیه هیتلر می پردازد و خود را به عنوان یک لیبرال معرفی می کند. او می گوید من همیشه بین قطب های مخالف در نوسان بوده ام و سعی داشته ام در میان گرایش عمومی به یک تفکر، به سمتی دیگر بروم تا اعتدال را برقرار کنم. او همیشه فردی میانه رو و لیبرال بوده است.
– در مقدمه یی که در اول کتاب آورده اید، مان را به لحاظ داستان گویی رئالیستی با اشتورم و کلر قیاس کرده اید. آیا در این قیاس همان وجه سمبلیستی را مدنظر داشته اید؟
حسن نکوروح: اشتورم رئالیستی است که گرایش های امپرسیونیستی و احساساتی هم در کارش دیده می شود. خود توماس مان تاثیرپذیری از اشتورم را مربوط به دوران جوانی اش می داند چرا که بعدها با رئالیست های دیگری نظیر کلر و فونتانه آشنا می شود که دیگر زمان پایان رئالیسم آلمان و در آستانه ناتورالیسم است. این تاثیر بیشتر در کوه جادو دیده می شود. مان یک توصیفگر قهار است و شاید قوی ترین نویسنده عصر خود در زمینه توصیف به شمار بیاید. ضمن این که همیشه در پس رئالیسم از معنا و سمبل ها به وفور استفاده می کند. البته رئالیست ها هم سمبل داشتند ولی آن را بیشتر در خدمت فضاسازی اثر به کار می بردند در حالی که کلیت آثار مان سمبلیستی است. او از این نظر گرایشی به رمانتیک ها دارد و نوع نمادپردازی اش به آن ها نزدیک می شود. مان در اواخر بیش از همه به سمت گوته گرایید و در طرح ارزش ها و اندیشه های انسانی به ایده های گوته نزدیک شد.